علاّمه طباطبایی درقامت یک
متکلم،دراهم مسائل کلامی،ابتکارات قابل
توجهی داشته.در این راستا با بهره گیری ازآثارعلاّمه به تجزیه و تحلیل مطالب باروش
کلامی پرداخته که نتایج زیربه دست آمده است؛اهتمام علامه درمباحث هستیشناسی منجربه
نظریههای بدیعی شده که تقریرجدید ایشان ازبرهان صدیقین،و برهان تمانع،تسری حرکت
درهمه مقولات،اراده الهی،سلب حد ازخدا،وعدم تفاوت بین فاعل بالجبر و فاعل بالقصد
ازآن موارد است؛تقریرعلامه دربرهان صدیقین روی اصل واقعیت بنا گردیده؛به طوری که
نه ازویژگیهای ماهیت کمک گرفته،ونه اصول حکمت متعالیه درآن به کار رفته است.دیدگاه
اودرفرق بین نبی با رسول،تعریف جامع ومتمایزاو ازامامت؛با نگاه به هدایت، ونظریه
استخدام،ازعمق نگاه وی در حوزه راهنماشناسی حکایت دارد. نظریههای او دربحث شفاعت
و مسئله خلود درعذاب،نوع نگاه او را ازسایرنظریهها متمایزمیسازد.