دغدغه‌ها و یادداشت‌ها

اللهم عجل لولیک الفرج

دغدغه‌ها و یادداشت‌ها

اللهم عجل لولیک الفرج

پرسش: تکلیف انسان در مواجهه با نیروی جنسی چیست؟

از طرفی برخی می گویند اگر ارضای نیاز جنسی و تخلیه غریزه جنسی در انسان صورت نگیرد، منجر به ایجاد عقده هایی می شود که درآینده تعادل شخصیتی فرد را به هم خواهد ریخت، از طرفی دیگر، رها گذاشتن غریزه جنسی، انسان را تا اندازه خوی حیوانی تنزل می دهد و پیامدهای ناگواری را در خود شخص و جامعه ایجاد خواهد کرد. پرسش آن است که بالاخره کاربرد نیروی جنسی مطلوب است یا نامطلوب؟

پاسخ:  سه دیدگاه در باره غریزه جنسی وجود دارد:

دیدگاه اول: ذات غریزه جنسی، زشت و پلید و شیطانی است.(برهمن از بودائیان، رهبانیت مسیحی، برخی اهل تصوف)

دیدگاه دوم: چاره ای جز آزادی کامل جنسی نیست.(طرفداران نظریه فروید)

دیدگاه سوم: اعتدال در کاربرد نیروی جنسی=ریاضت افراطی،ممنوع+شهوت پرستی،ممنوع(دیدگاه اسلامی)

توضیح دیدگاه اول: سرکوبی غریزه جنسی.(برهمن از بودائیان، رهبانیت مسیحی، برخی اهل تصوف)

غریزه جنسی، ذاتا پلید است.  آمیزش جنسی به طور کلی، حتی با همسر، کاری زشت است. غریزه جنسی، عامل تباهی فرد و جامعه است. محال است کسی بتواند هم به تکامل معنوی و روحی برسد و هم از لذت جنسی بهره مند شود. به همین جهت برای رهایی از گرفتاری های روحی و اجتماعی پیشنهاد می شود غریزه جنسی را نادیده گرفته شود.

نمونه اول: آئین جین در هند (قرن 5 تا 7 قبل از میلاد مسیح) معتقد بود کسی که می خواهد وارد این آیین شود، باید لذات و شهوات جنسی را بر خود حرام دانسته و ابتلای به آن را برای دیگران نیز نپسندد.

نمونه دوم: رهبران مسیحی نیز هر چند ازدواج را به طور کلی تحریم نمی کنند ، ولی آن را ذاتا پلید می دانند و ازدواج را از جهت حفظ نسل و جلوگیری از فساد جنسی جایز می دانند و گرنه خود ازدواج به خودی خود و فی نفسه ارزشمند نیست. به همین جهت بوده که کشیشان مسیحی ازدواج نی کنند و کسی می تواند به مقام پاپ برسد که هیچ گاه ازدواج نکرده باشد.

نمونه سوم: برخی صوفیان نیز معتقد بودند که چون انسان، تنوع طلب است، هر چه ببیند، طالب می شود، پس چه بهتر که نبیند و نخواهد!

تحلیل و ارزیابی دیدگاه اول: آموزه های دینی بر جهاد با نفس و عفت ورزیدن در مقابل با غریزه جنسی تصریح و تأکید می کنند، اما جهاد با نفس به معنای نفس کُشی و سرکوب کردن مطلق غرایز جنسی نیست. جهاد با نفس یعنی تعدیل قوا و نیروهای مختلف انسانی، و رعایت عدالت میان آنها.

توضیح دیدگاه دوم: آزادی کامل جنسی(زیگموند فروید و طرفداران)

میل جنسی در انسان، نسبت به امیال دیگر شدیدتر است. این میل مختص به بلوغ نیست، بلکه از دوران کودکی در انسان وجود دارد، اما بنابر دلایل مختلفی سرکوب می گردد. این سرکوبی اگر چه رخ می دهد، اما محو نمی شود و به شکل عُقده هایی در ضمیر نا خود آگاه انسان متراکم می شود و در فرصتی مناسب از طریق فرآیند فرافکنی (هیاهوی غیر واقعی و غیر منطقی) بروز می یابد.

این نظریه معتقد است مذهب و علایق مذهبی، همان امیال سرکوب شده و عقده های متراکم است. بنابراین اگر آن عقده ها جمع نمی شد و انسان آزادانه به ارضای نیاز جنسی می پرداخت، از دین هم خبری نبود! اگر این میل نبود ویا سرکوب نمی شد، از دین خبری نبود. طبق این نظریه، ریشه همه بدبختی ها و پلیدی ها، در سرکوب کردن و میدان ندادن به غریزه جنسی است. باید محدویت ها را برداشت . باید عفت و خویشتن داری را برداشت تا دل ها آرام گیرد و نظم اجتماعی برقرار گردد و اختلالات روانی رخت بربندد.

استدلال های دیدگاه دوم‏:

  1. ریشه همه بیمارى‏هاى روحى و اجتماعى بشر در سرکوبی و محدودیت غریزه جنسى است و راه

رسیدن به خوشبختی و نجات از بیمارى‏هاى روحى و روانى، ارضاى آزادانه غریزه جنسى است.بنا براین، باید هر قید و شرطى را از سر راه ارضاى غریزه جنسى برداشت.

تحلیل و ارزیابی استدلال اول: ادعای فوق، ادعایی بدون دلیل است. ضمن آن که آزادى همه‏جانبه در ارضاى غرایز جنسى ، پیامدها و  آشفتگى‏هاى روحى و روانى شدیدترى را در پى خواهد داشت .

  1. انسان، نسبت به چیزى که منع شود، حریص‏تر مى‏شود؛ بنابراین، جلوگیری از ارضاى غریزه

جنسی، وسوسه‏ها و دغدغه‏هاى جنسى را بیشتر هم می کند.

تحلیل و ارزیابی استدلال دوم : پذیرش این اصل که «هر گونه ممنوعیتى حرص‏آور است و نتیجه عکس مى‏دهد و باید برداشته شود» مستلزم آن است که بسیارى از قوانین و مقررات اجتماعى، از جمله مقررات راهنمایى و رانندگى، برچیده شوند؛ این گونه که سنگ روی سنگ بند نمی شود. ضمن آن که در همان جوامعى که آزادى کامل جنسى وجود دارد، باز روحیه تنوع‏طلبى وجود داشته و ناهنجاری های اجتماعی بیشتر هم شده است.

این اشتباه است که برای فرار از افتادن در چاله، در چاه بیفتیم و به جای فرار از سرکوبی غریزه جنسی، آزادی بی قید و بند جنسی را پیشنهاد بدهیم.

  1. خالق انسان، غرایز مختلف و از جمله غریزه جنسی را بى‏جهت در وجود او قرار نداده است. این غرایز

براى ارضا و اشباع در اختیار انسان قرار داده شده است، نه براى سرکوبى؛ بنابراین، محدودیت و سرکوبی در برابر ارضاى غرایز، از جمله غریزه جنسى، خلاف هدف آفرینش است.

تحلیل و ارزیابی استدلال سوم: پذیرش این استدلال، به معناى هرج و مرج کامل اجتماعى و اخلاقى است. یعنی طبق این استدلال پس انسان ها در برابر نیروی غضب و هنگام غضبناک شدن، باید طبیعت خویش را ابراز کنند و به زمین و زمان بد و بیراه بگویند؛ چرا که خداوند نیرویغضب را بیهوده درون ما نیافریده و باید اشباع شود!

درست است که غرایز مختلف انسانی بی جهت آفریده نشده اند، اما نه سرکوبی راه حل معقولی است و نه آزادی مطلق جنسی راه صحیحی خواهد بود، بلکه باید نیروهای مختلف درونی را تعدیل نمود و تسلط انها را به نیروی عقل سپرد.

دیدگاه سوم: نظریه اعتدال (رهبانیت و ریاضت افراطی ممنوع، آزادی مطلق جنسی هم ممنوع)

این دیدگاه بر دو راهکار تأکید می کند: راهکار اصلی یعنی ازدواج و راهکار مقطعی یعنی خویشتن داری.

این میل، یکی از بزرگترین نعمت الهی است. وسیله ای برای تداوم زندگی بشر و بقای نوع انسان است. بین معنویت و بهره مندی لذات جنسی دوگانگی دیده نمی شود. انسان با رهبانیت و مبارزه با غریزه جنسی مخالف است. ضمن آن که سنت و سیره معصومین علیه السلام بر مطلوبیت ازدواج و تأمین نیاز جنسی تأکید می کنند.. بر این اساس ازدواج راهکار تعدیل شدن نیروی جنسی است و در این راهکار، عقل مدیریت غریزه جنسی را بر عهده دارد تا وی را به به بیراهه نبرد. اگر نیروی جنسی از عقل و قانون الهی عبور نمود و سرکش شد، منفی خواهد بود؛ زیرا عوارض و پیامدهای بدی برجای می گذارد.

طرح یک ماجرای تاریخی از پیامبر: روزى سه نفر از زنان مدینه به حضور پیامبر اکرم آمده از شوهران خود شکایت کردند. یکى گفت: شوهر من گوشت نمى‏خورد. دیگرى گفت: شوهر من از بوى‏خوش پرهیز مى‏کند، و سومى گفت: شوهرم تمایلى به معاشرت با من ندارد. پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله از شنیدن این سخنان، به شدت ناراحت شد و بى درنگ، در حالى‏که از شدت خشم ردایش بر زمین کشیده مى‏شد، از خانه به مسجد آمد و بالاى منبر رفت و پس از حمد و ستایش خداوند، فرمود: چرا برخى از اصحاب من از خوردن گوشت و استعمال بوى‏خوش و معاشرت با زنان اجتناب مى‏کنند. همانا من خودم هم گوشت مى‏خورم و هم بوى‏خوش استعمال مى‏کنم و هم با زنان معاشرت دارم. هر کس از سنت من اعراض کند از من نیست‏.

روایت بالا بی توجهی به مسئله جنسی و سرکوبی غریزه جنسی را نکوهش می کند که از این دسته روایات فراون است. روایات دیگری نیزف شهوترانی را سرکوب می کنند که آن دسته از ورایات هم فراوان هستند به یک نمونه اشاره می شود. امام علی علیه السلام می فرماید: من زادت شهوته قلت مروته ؛ کسی که شهوات او، فزونی یابد، شخصیت انسانی او کم می شود.(غررالحکم، ص305)


حسین حاجی پور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">