خُلق در لغت: به معنای سیرت در مقابل خَلق به معنای صورت است
خُلق، همان سرشت باطنی است که با چشم ظاهر درک نمی شود، یا همان صفت نفسانی که افعال انسانی از آن به وجود می آید. مثل سخاوت که انفاق از آن به دست می آید.
صورت زیبای ظاهر هیچ نیست ای برادر سیرت زیبا بیار
خُلق دو گونه است:
زیبا و پسندیده، مثل راستگویی، پاکدامنی، سخاوتمند / اخلاق فضیلت به وجود می آید.
نازیبا (زشت) و ناپسند، مثل دروغگویی، هرزگی، خسیس / اخلاق رذیلت به وجود می آید.
اصطلاح خُلق: ویژگی های پایدار نفس که موجب می شوند کارهای متناسب با آن ویژگی ها به صورت خودجوش و بدون نیاز به تفکر از انسان صادر شود. مثال : سخاوت(صفت)- انفاق(رفتار)
تعریف علم اخلاق: علمی است که با معرفی و شناساندن انواع خوبی ها و بدی ها( جنبه شناختی)، راه های کسب خوبی ها و رفع بدی ها ( جنبه رفتاری) را به ما می آموزد.