رسانه کثیر
الاستعمال تلویزیون جایگاه ویژه ای نزد مخاطبان پیدا کرده و به همین جهت کارکرد آن
در اموری نظیر سرگرمی، آموزشی، تربیتی و... هدف گذاری شده است.
البته واقعا جنبه فرهنگی اعتقادی آن یا همان هدف تربیتی اش بسیار مهم و حیاتی است،
اما آیا به راستی در چنین ملاحظه ای موفق است یا خیر؟ به تعبیر دیگر آیا تلویزیون
توانسته ایمان و باور دینی مخاطبان را افزایش بدهد یا خیر؟
فرضیه حاضر با توجه به این که باید بین اعتقاد و عمل تفاوت قائل شد، می گوید: اگر
چه تلویزیون می تواند در ساختار اعتقادی آگاهی بخشی مطلوبی داشته باشد، ولی انسان
ها را در مقام عمل به ورطه تساهل می کشاند. و از آنجا که بی عملی و یا تساهل در
رفتار دینی به تدریج تاثیر زیادی بر کاهش ایمان دارد، ازاین رو می توان گفت کاهش ایمان
یکی از عوارض افزایش جذب به سمت تلویزیون است. البته ادعای فوق بر استفاده ازظرفیت
بالای این رسانه تاکید می کند، مشروط بر آن که خلأ مذکور به گونه دیگری تکمیل
گردد.