دغدغه‌ها و یادداشت‌ها

اللهم عجل لولیک الفرج

دغدغه‌ها و یادداشت‌ها

اللهم عجل لولیک الفرج

۱۰۹ مطلب در فروردين ۱۳۹۵ ثبت شده است

ندگی بر مدار کار و تلاش است.
زندگی کوتاه عزتمندانه و سرشار از تلاش و موفقیت و توفیقات، بسیار ارزشمندتر از عمر درازی است که در  ذلت و تنبلی بگذرد.


اشعاری که در ادامه خواهد آمد به این مهم اشاره دارد.
لطفا به دقت مطالعه فرمایید

نکته مهم:البته در آموزه های اسلام هم بر زندگی عزت مندانه و پر تلاش تاکید شده و هم بر مراقبت از خود برای طول عمر.

حسین حاجی پور

میل ما به موفقیت از طرف خداست، ولی تلاش برای موفقیت از طرف ماست.

حسین حاجی پور

برخی از تفاوت های اخلاق با آداب
ادب در لغت یعنی تمرین دادن نفس بر خوبی ها، ادب یعنی اندازه هر چیزی را حفظ کردن. مثلا ادب زبان این است که ناسزا نگوییم.
1.  خلق، سرشت باطنی است که باعث می شود بدون درنگ،کاری انجام شود، ولی ادب یعنی به زحمت افتادن در راه کسب فضایل. یعنی خود را مقید ساختن به آداب نیکو
2.  ادب جنبه ظاهری رفتارهاست. اخلاق جنبه باطنی و درونی
3.  ادب مربوط به افعال بدنی است، اخلاق مربوط به روح انسانی
4.  مسائل اخلاقی در همه زمان ها و مکان ها ثابت اند مثل سخاوت و درستی و شجاعت، آداب در زمان ها و مکان های گوناگون تغییر می کنند. ادب سلام با دست دادن یا کلاه برداشتن، ادب مهمانی دادن مناطق گوناگون
5.  اخلاقیات با وضعیت انسان ها فرق نمی کنند مثلا امانت داری برای همه یکسان است، ولی آداب به تناسب انسان ها فرق می کنند. مثلا ادب پدر یا ادب پسر، ادب کارفرما و کارگر، ادب راننده و مسافر
6.  اگر آداب جامعه تغییر کند، جامعه دچار مشکل نمی شود؛ به جای سیزده بدر، چهارده بدر باشد!ولی نمی توان به جای خلق تواضع، خلق تکبر را قرار داد!
7.  مسائل اخلاقی با عقل تحلیل می شوند، ولی آداب تابع ذوق و سلیقه اند.
8.   شاید بتوان گفت، آداب همان رسوم و عرف و عادات و سنت های جامعه اند.
9.  طبق موارد گذشته، آداب نسبی هستند؛ ممکن است مسئله در یک جامعه مثبت باشد، ولی در جایی دیگر، خیر.
10.  اخلاق پایه ادب است و با اخلاق خوب می توان آداب را رعایت کرد، در عین حال با آداب خوب هم می توان اخلاقیات بد را عوض نمود.

حسین حاجی پور


1. طبق سخن خداوند در قرآن، این یک قاعده است که هرکس تلاش کند، نتیجه اش را خواهد دید.

وَأَن لَّیْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى 39 نجم


2. آیه 15 سوره طه: هرکس در برابر تلاش هایش پاداش داده می شود.


3.  آیه 40 سوره نجم:تلاش او به زودی دیده خواهد شد.


4. میل ما به موفقیت از طرف خداست، ولی تلاش برای موفقیت از طرف ماست.


5. تنها راهی که بی تردید به شکست می انجامد، تلاش نکردن است.
 
6.

حسین حاجی پور

1. اشرافی گری در فرهنگ عمومی جامعه ،  به زندگی تجملاتی و تشریفاتی همراه با خود نمائی گفته می شود.


1. اشرافی گری به معنی غرق شدن در لذت ها و وسایل رفاهی بیش از حد و معمول زندگی است.


3. اشرافی گری از آن جهت که در جهت  تاًمین  رفاه و آسایش و امنیت فردی ، از دیگران سلب آسایش و سلب امنیت می شود،ناپسند است.


پر واضح است که امنیت روانی در جامعه از حساس ترین مدل های امنیت است.



 4. یکی از صفات ناپسند اشرافی گران، خودبرتر بینی نسبت به سایر مردم است.]


5. طبق آیات قرآنی، اشرافیت، بیانگر یک طبقه اجتماعی، و فراتر از آن، به عنوان یک بینش و نگرش و منش مطرح می شود. بر این اساس، قرآن چنین فرهنگی را مورد انتقاد قرار می دهد: زیرا چنان خلق و خوی منفی سبب می شود این گروه اجتماعی در برابر حق و دعوت حق طلبان بایستد و از اجرای عدالت جلوگیری کند.


 6. در طول تاریخ بشری و تاریخ زندگانی پیامبران، این طبقات مختلف اشرافی بودند که به طور مداوم با رسولان الهی به مبارزه برمی خواستند.



7. از واژه هایی که در قرآن و روایات تناسب معنای زیادی با اشرافی گری دارند، می توان به اسراف ، تبذیر ، تکاثر ، تجمل ، اتراف ،  زخرف ، و زین اشاره نمود.


8. اشرافی گری باعث به وجود آمدن طاغوت و زمینه ساز کفر و شرک و فساد و ظلم و استکبار خواهد شد.



9. حضرت امام خمینی درباره اشرافیت می فرماید: «طبع قضیۀ کاخ ‏نشینی، توجه به عیش و عشرت و توجه به دنیا و توجه به مال و منال است و نمی‌‏تواند شهوت و شکم، این طبقه را مهلت بدهد که در یک امر تفکری وارد بشوند و فکر بکنند. آنهایی که اختراع کرده ‏اند، آنهایی که زحمت کشیده ‏اند و کتابهای ارزنده تحویل جامعه داده ‏اند در هر رشته ‏ای، این کوخ ‏نشینان بوده ‏اند. طبع کاخ ‏نشینی منافات دارد با تربیت صحیح، منافات دارد با اختراع و تصنیف و تألیف و زحمت.


10. امام خامنه ای  دو عیب بزرگ اشرافی گری را اسراف و فرهنگ سازی اسراف برمی شمارد و می فرماید: « از جمله چیزهایی که روند حرکت به سمت عدالت را در جامعه کُند می‌کند، نمود اشرافیگری در مسؤولان بالای کشور است؛ از این اجتناب کنید. اشرافیگری دو عیب دارد؛ عیب دومش از عیب اوّلش بزرگتر است. عیب اوّلِ اشرافیگری، اسراف است - اشرافیگریِ حلال را می‌گوییم؛ یعنی آن چیزی که پولش از راه حلال و بحق به دست آمده - اما عیب دوم بدتر است و آن این است که فرهنگ‌سازی می‌کند؛ یعنی چیزی برای مسابقه دادن همه درست می‌کند.



11. رهبرعزیز انقلاب:مجلس ریل گذار حرکت دولت است/اگر مجلس دنبال رفاه مردم،عدالت، گشایش اقتصادی،پیشرفت علم و فناوری و عزت و استقلال باشد، ریل گذاری به سمت این اهداف خواهد بود/اگر مجلس مرعوب غرب و آمریکا باشد، دنبال حاکمیت جریان اشرافی باشد این، مملکت را بدبخت خواهد کرد.


12. اشرافیت هر چه که بیشتر می گردد و  البته زمانی که با قدرت همراه می گردد، خوی تکبر  و  استکبار ورزیدن پر رنگ تر می شود که در این صورت چنین انسان هایی بسیار خود را عزیز و گرامی می شمارند و دیگران را به عنوان انسان هایی پست ، قابل سرزنش و استهزا و تمسخر می دانند. از همین جاست که فرهنگ اتهام زنی ، تمسخر ، تحقیر و خوار نمودن پر رنگ می گردد..



13. کسانی که خوی اشرافی گری دارند، فقط کسانی را  به حساب می آورند و فقط به آنهایی حق اظهار نظر در مسائل مختلف جامعه را می دهند که در مرتبه و طبقه اشرافی باشند. از این رو، تفکر و اظهار نظر دیگر طبقات را در مسائل مختلف جامعه، نوعی ضدیت با فرهنگ جامعه ای می دانند که خودشان آن را ساخته و بر جامعه تحمیل کرده اند. اگر این روحیه خود بزرگ بینی شدت پیدا کند و قدرت سیاسی اجتماعی استکبار را در پیش می گیرند، به گونه ای که نسبت به گفتمان ها و دیدگاه های دیگر افراد ، نگاهی نامهربان و خشن داشته و حق ناپذیری و ضدیت با آن را در پیش گیرند.



14. تاکید می شود که صرف داشتن امکانات مادی و داشتن رفاه مناسب، اشرافی گری نیست.
اشرافی گری یعنی تجمل گرایی +تفاخر فروشی+ دیگران را حقیر دیدن
اشرافیت یعنی دنیاگرایی و دنیا پرستی
البته غرق شدن در امکانات مادی و رفاه بیش از اندازه، اشرافیت را به وجود می آورد.


15. اشرافی گری با توسعه اقتصادی یکسان نیست. در توسعه اقتصادی یک جامعه، توسعه زندگی همه مردم و رفاه عمومی حاصل می شود و در جامعه توسعه یافته هیچ کس بر دیگری فخر نمی فروشد و دیگران را مورد تمسخر و تحقیر قرار نمی دهد. هر کسی از سطحی از امکانات و وسایل مادی زندگی  برخوردار است. ولی اشرافی گری کاملا عکس این جریان است.


16. بدترین نوع اشرافی گری، اشرافیت مسئولان است.
رهبر معظم انقلاب در این زمینه می فرماید: « آفت مسئولیت در یک نظامى که متکى به آراء مردم و متکى به ایمان مردم است، این است که مسئولین به فکر رفاه شخصى بیفتند؛ به فکر جمع‌آورى براى خودشان بیفتند؛ در هوس زندگى اشرافی‌گری ، به این در و آن در بزنند؛ این آفت بسیار بزرگى است. امام خودش از این آفت بکلى برکنار ماند و مسئولین کشور را هم بارها توصیه می کرد که به کاخ‌نشینى و به اشرافی‌گری تمایل پیدا نکنند، سرگرم مال‌اندوزى نشوند، با مردم ارتباط نزدیک داشته باشند.»


17. یکی از پیامدهای اشرافی گری مسئولان ، خودباختگی و به خصوص خودباختگی فرهنگی است.
خودباختگی یعنی نفوذ فرهنگی دشمن
خودباختگی در مقابل بیگانگان وابستگی به دنبال دارد
 وابستگی خیلی سریع جامعه اسلامی را از فرهنگ اصیل دینی دور می کند.


حسین حاجی پور