دغدغه‌ها و یادداشت‌ها

اللهم عجل لولیک الفرج

دغدغه‌ها و یادداشت‌ها

اللهم عجل لولیک الفرج

۱۰۹ مطلب در فروردين ۱۳۹۵ ثبت شده است


بارها و بارها نام های مهمی چون نفس زکیه، سید خراسانی، سید یمانی، شعیب بن صالح و یا عناوینی چون سفیانی و دجال را شنیده ایم. پرسشی اساسی مطرح می شود که آیا چنین افرادی که قبل ازظهورند، چهره هایی نام آشنا و مطرح هستند یا گمنام و نا آشنا؟در یک تحلیل عقلی که دارای مویدات شرعی و عرفی نیز هست، می توان شاخص بودن سید خراسانی و سید یمانی و شعیب بن صالح و نفس زکیه را در پرتو شهرت نیک و رجلیت دینی، سیاسی و اجتماعی شان دنبال نمود و گرنه به عنوان مثال اگر قرار باشد سید خراسانی چهره ای گمنام باشد،آیا مطرح شدنش و جلب اعتمادش زمان بر نیست؟!  بنابراین احتمالا آنها نام آشناترین رجل دینی سیاسی اجتماعی جامعه خویش هستند. والله العالم.
اللهم عجل لولیک الفرج


حسین حاجی پور

یکی از مهم ترین اهداف تبلیغات،منافع گروهی و سازمانی است. وقتی منافع هدف باشد، حقانیت تبلیغ زیر سوال می رود. اگرفرایند یا فراگرد تبلیغات امروزی چنین باشد که خود معترفند بیشتر پروپاگانداها با لحاظ سود و منفعت گروهی یا سازمانی طراحی و عملیاتی می شوند، طراحی و سامان دهی ابزارها و کانال ها و قالب ها و شیو ه های ارتباطی بدین سو خواهد بود. آن گاه مبلغ دینی که با محوریت حق شناسی و حق خواهی و حق نشان دهی فعالیت دارد، ناگزیر باید آگاه باشد که ماهیت ابزارها وقالب های حق محور با باطل متفاوت است.


حسین حاجی پور


فرایند و به تعبیر دقیق تر فراگرد تبلیغات، ارتباطی دو سویه است که یک طرف آن به پیام رسان و طرف دیگرش به مخاطب گره می خورد. این گونه ارتباط جهت دار در فرازی از نهج البلاغه و از زبان امام علی علیه السلام آمده است. حضرت امیر علیه السلام تبلیغ را وظیفه الهی پیامبران می داند که ایشان آمده اند تا عقل های خفته را بیدار نمایند و از این رهگذر در مخاطبان اتمام حجت صورت بگیرد....وَ یَحْتَجُّوا عَلَیْهِمْ بِالتَّبْلِیغِ وَ یُثِیرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ...
بر این اساس هم وظیفه مبلغ مشخص می گردد که در محیطی آگاهی بخش به اتمام حجت اهتمام دارد و هم وظیفه مخاطب که پذیرش اختیاری و اقتناع آزادانه است. نکته حاصل شده که نیازمند مجالی بیشتر جهت تفصیل است آن می باشد که به طور مسلم در هر فرآیند تبلیغی، هدف اقناع لحاظ می شود.


حسین حاجی پور

تفاوت میل و نیاز
انسان ساختار درونی پیچیده ای داره که باید اونها رو درست شناخت.
دو نمونه از نیروهای انسانی، میل و نیاز اوست.
نیاز همیشه درسته. مثلا شما گرسنه ات شده،نیاز داری به غذا
اما میل(= احساس نیاز) بعضی وقتا درسته و بعضی وقتا کاذب و دروغ. مثلا بعضی وقتا با این که نیاز به غذا نداری اما میل به غذا خوردن داری. این میل کاذبه. البته همه میل ها و احساسات و گرایش ها بد نیستند میل به پرستش میل به زیبایی میل به خوبی نمودن و...
حالا شما تصور کنید با انواع و اقسام میل ها و نیازهایی که در روح و روان و بدن ما وجود داره چه اتفاقی میفته؟ هیچ اتفاقی نمیفته هر نیرویی داره کارخودش رو میکنه. زمانی که میل و نیاز باهم هماهنگ باشند هیچ مشکلی به وجود نمیاد.
اما مشکل از آنجا شروع میشه که روح و روان ما و بدن ما با این که نیاز به چیزی ندارند، اما خواسته دارند= میل دارند=احساس نیاز میکنند. مثلا میل الکی به غذا، میل الکی به شهوت، میل الکی به شهرت، میل الکی به پول، میل الکی به تعویض خونه، میل الکی به تعویض اتومبیل و...
حالا گاهی انسان خودش میل کاذب برای خودش ایجاد می کنه، بماند، اما گاهی دیگران (دیگرانِ زیرک) برای ما آدما میل طراحی کنند، خیلی بدبخت خواهیم بود. دشمن شناسی اینجاست که آنها دارند برای ما میل های کاذب ایجاد می کنند و ما فکر می کنیم این ها نیازهای ماست و حاضریم برای این امیال همه چیزمان را هم بدهیم.
حاضریم زندگیمون و وقت گرانبهامون از دست بره اما واتس اپ و لاین و تلگراممون آسیب نبینه.
این مسئله در تمام موارد زندگی مون جاری است. پس خوب دقت کنیم و خودمون زندگی مون رو مدیریت کنیم. نگذاریم زمونه بر ما غلبه کنه که زمونه همه رو با خود میبره. تنها کسانی باقی می مانند که برای مدیریت امیال و نیازهاشون، بر نیروی دیگری تکیه می کنند و آن توانایی های انسانی است. سخن از توانایی های انسانی مجالی دیگر می خواهد.


حسین حاجی پور

ریا یکی از رذائل اخلاقی است که با تحلیل های گوناگونی آسیب شناسی می شود و تبیین عقلی، یکی از آنهاست. بر این اساس خودیت و خود انسان را از چند جهت می توان دید: 1.خودی که دیگران انسان را آن گونه می بینند، 2.خودی که انسان دوست دارد دیگران او را آن گونه ببینند،3. خودی که انسان همان گونه هست(خود واقع) 4.خودی که انسان واقعا دوست دارد آن گونه باشد.
طبق شماره یک ریا شکل نمی گیرد: چون ارتباط مستقیمی با خود انسان ندارد. بیشتر ریا ها بر اساس شماره دوم است. در " خود واقعی" ریا معنا ندارد. بحث اصلی در گزینه خود آرمانی است. آیا اگر من دوست داشته باشم یک فضیلت یا فعل اخلاقی و یک خوبی را در وجود خود پر رنگ کنم و پیوسته بر آن پافشاری داشته باشم، جایگاهی بر ایجاد ریا خواهد بود؟ به تعبیر دیگر آیا ریا نسبت به امید و آرزو و تمنیات و آینده معنا دارد؟ شما بزرگوار به تکاپوی اندیشه بیشتر دعوت می شوید تا در فرصتی مناسب، تحلیلی عمیق نسبت به إرتباط خود آرمانی با ریا ارائه شود.


حسین حاجی پور