#پرسشها_و_پاسخها
آیا ادیسون و امثال ادیسون به بهشت نمی روند؟
مزاح تأمل برانگیز: ما که جای خدا نیستیم، تشخیص بدهیم چه کسی به بهشت می رود یا نمی رود! علم غیب هم نداریم!
مقدمه: دو بحث وجود داره؛ یکی حقانیت، دوم عاقبت
شکی نیست که در بین همه مکاتب و ادیان متعددی که وجود داره، دین اسلام بر حق است و مذهب شیعه اثناعشری، در زمان حاضر بر حقانیت کامل است ( حقانیت)
اما این که عاقبت این همه انسان در روز قیامت چیست، بحث دیگری است که البته حتما اگر انسان ها در دنیا بر محور حق و بر مبنای سبک دین حق زندگی کرده اند، رستگارند و در قیامت به جزای خویش خواهند رسید. « در این بین تکلیف زندگی سایر انسان ها چیست، پرسش اصلی مربوط به این قسمت است که در ادامه می آید»
پاسخ: از چند زاویه میشه به مسئله نگاه کرد که البته همگی به هم مرتبط است؛ مثلا رویکرد اعتقادی و کلامی، یا رویکرد اخلاقی.
در اینجا با رویکرد اخلاقی به مسئله نگاه می شود:
1. طبق اخلاق اسلامی، ایمان به خدا و عمل صالح مهم است.
2. طبق اخلاق اسلامی، نیت، واسطه و رابطه بین ایمان و عمل صالح است؛ یعنی نیت انسان ها در درجه قبولی اعمالشان تاثیر مستقیمی دارد.
اکنون پرسش این است که امثال ادیسون که ایمان به معنای خاص را دارا نیستند، آیا اعمال شایسته آنها پذیرفته نمی شود؟
پاسخ آن است که اگر کارهای آنها ، انگیزه منفی ندارد ؛ یعنی نیت آنها منفی نیست، مثلاً به نیت دشمنی با حق و دوستان حق نبوده و بلکه کارهایشان از انگیزه ای فراتر از مسائل حیوانی و از روی عواطف و احساسات انسانی سرچشمه گرفته (مثل ایثار) این اعمال اگر چه در درجه بالای تقرب نیست ، ولی زمینه تکامل آنها را فراهم می کند و بی ارزش نیست.
انسان موجود پیچیده و ناشناخته ای است با ابعاد وجودی متعدد و گسترده. فکر، یکی از نیروهای شگفت انگیز آدمی است. آیات قرآن و روایات معصومین علیهم السلام و کلام بزرگان سرشار از این نکته است که تفکرات در رفتارها و گفتارها تاثیرات فوق العاده ای می گذارد. بر این اساس هیچ کاری نیست که انجام داده شود یا هیچ سخنی نیست که گفته شود مگر آن که در ورای آن فکری نباشد. حتی اگر به صورت ناخودآگاه در انباشته های ذهن بایگانی شده و ناگهان مجال بروز یافته باشد. عکس این گزاره هم صحیح است: همه گفتار و رفتار آدمی، افکار بعدی او را می سازند! پس از همان ابتدا مواظب فکرهایمان باشیم. اکنون در رابطه متقابل ایمان و عمل صالح و درتاثیرهای درهم تنیده فکر و گناه بیشتر بیندیشیم!
دومعنابرای واژه
امام گفته شده:یکی راهنما و دوم راهبری که ایصال الی المطلوب می نماید:یعنی دست
مردم را گرفته، به سرمنزل مقصود می رساند. طبق بیان علامه طباطبایی امامت درقرآن
باهدایت همراه شده، با این بیان و براساس معنای دوم، امامت جایگاهی بس عظیم دارد و
امام معصوم ماموریت دارد دست بندگان خدا را تا کمال ایشان در دست نهد و به اوج
انسانیت برساند و از خطرات ضلالت و رذیلت برهاند.
در این بین سیدالشهدا با ماموریت ویژه محبتی شگرف ایجاد کرده که کشتی نجات همه
جهانیان است. فقط کافی است مردم به حرارت عشق حسین در اعماق وجودشان بنگرند، همین
توجه مقدمه همراهی با سالار عشق است و همین، نجات بخششان خواهد شد.
شاید ادعایی بسا بزرگ باشد و قائلش بسی حقیر،اما گوینده معتقد است همانطور که فلسفه اسلامی درطول حیات خویش دارای سه دوره اساسی سینوی، اشراقی و صدرایی بوده و اکنون حکمت متعالیه درحال درخشش است، زمانی نه چندان دور خواهد رسید که فلسفه اسلامی بسیار مهذب تر از اکنون و منطبق تام با آیات و روایات خواهد بود و چه بسا بسیاری از"مبانی فلسفی" نیز تغییر یابد، اما هویت فلسفی ازبین نرود. این علم با"علم دینی"درحال تکوین منافاتی نخواهد داشت و در عین حال در آن حل هم نخواهد شد.